پـــــــــــــــرواز را دوســــت دارم
وقتـــــے از ارتفاعــــات لبانــــــت
به عمــــق آغوشـــت سقـــوط میکنــــم
چـــه سقــــوط دلنشینــــے
راستــــے
میدانستــــے پــــــــــــــرواز
را تـــو یـــادم دادے
➹چه سکــــــــوتی دنیـــــــــــا را فـــــــــــرا می گرفت !!!➹
➹اگــــــــر هرکســــــــــــی ➹
➹تنهــــا به انــــــــــدازه ی صــــــــــداقتش➹
➹سخـــــن میگــــــفت ... ➹
❧شب است ...❧
❧کلنجار میروم با خودم❧
❧با دلتنگی هایم❧
❧با قلب له شده ام❧
❧با غرور شکسته ام❧
❧سراغش را بگیرم ... نگیرم ... بگیرم ... نگیرم❧
❧نزدیک صبح است ... دل را به دریا زدم ❧
❧" مشترک مورد نظر در حال مکالمه می باشد "❧
❤گفتم:میری؟
گفت❤:آره
گفتم:منم❤ بیام؟
گفت:جایی که من میرم ❤جای 2 نفره نه❤ 3 نفر
گفتم:برمی گردی؟
فقط خندید.❤....
اشک❤ توی چشمام حلقه زد
سرمو پایین❤ انداختم
دستشو زیر چونم گذاشت❤ و سرمو بالا آورد
گفت❤:میری؟
گفتم:آره
گفت:❤منم بیام؟
گفتم:جایی که من میرم جای❤ 1 نفره نه 2 نفر
گفت❤:برمی گردی؟
گفتم:جایی که میرم راه برگشت❤ نداره
من رفتم❤ اونم رفت
ولی
اون❤ مدتهاست که❤ برگشته
وبا ❤اشک چشماش
خاک مزارمو❤ شستشو میده .
❈ چنــدان هـــم دور نیستــــی ؛❈
❈ فقط به انــدازه ی یک نمیـــدانم از مــن فاصـــله گـرفتــه ای !❈
❈ آری ، "نمیـــدانم" کجـــایی
✽تنهــــــا چیــــــــزی که بایـد از زندگـــی آمــــوخت✽
✽فقــط یــک کلمـــــــه اسـت✽
* میگـــــــــــذرد *
✽امـــــا دق میدهــد تا بگـــــــذرد✽
❃همیشه در سختی ها به خودم می گفتم❃” این نیز بگذرد ..”❃هنوز هم می گویم ..❃اما حال می دانم آنچه می گذرد عمرِ من است ، نه سختی ها
دفتر یادداشت روزانه دختر:
امروز باهاش بهم زدم بهش گفتم از اینکه باهاش هستم خوشحال نیستم ..
فکر کردم بهم میگه نرو بمون...اما اون گذاشت که برم...
به همین راحتی کسی رو که این همه دوسش داشتم و منتظرش بودم از دست دادم..............
دفتر یادداشت روزانه بسر:
امروز باهام بهم زد گفت از اینکه باهامه خوشحال نیست ...
انقدر خورد شدم که نتونستم بگم چرا؟!
میخواستم ازش بخوام که نره اما وقتی با من خوشحال نیست نمیتونم به زور نگهش دارم ....
به همین راحتی دختری رو انقدر عاشقش بودم از دست دادم...
بـے آنکـﮧ اجازه بگیرב
قــَلبم را اسیر نگاه خویش کرב
و مَـטּ نیز بـے آنکـﮧ بـבانم چرا
چشمانَم را بـﮧ انتظار نگاهَش روانـﮧ ساختم
و פـال بـے آنکـﮧ بخواهم
בر فراقش گونـﮧ هایم را میزباטּ شـَبنم چشمانـَم ساختـﮧ ام